خورشت عشق و بلبل

 

"مردم

می پزند آرام آرام

خورشت عشق و بلبل را"

از شب اول محرم تا ده شب

 

آنگاه

در ازدحام زنجیرها

عشق را ناله خواهند کرد:

نفرین بر آنکه کشت حسینت را!

 فریاد می زند کسی:

غذا حاضر است.

 

کرده اند نظر

حاجیان

محض نمایش عظمت روزی شان

یا بهای خرید ویلا و دخترکان باکره پس از مرگشان

پس

سیر می شوند ده شب

گرسنه ها حمام رفته شهر

باشد

 حتی ژنده پوشانشان

چه فرق می کند

داخل خانه یا در پشت در

 

بریده است

دستان من هم

به خدا

خنجر سرما نیز تیز است

پاهای کوچک خواهرم هم

آبله دار شده است

در طی صفا و مروه چهارراه هایتان

سخت است جمع آوری ته مانده های روزی خدا

 

پس به پاس همین کلام:

" اگر دین ندارید، در دنیا آزاده باشید."

دوباره مرور کنید

معنی قیام حسینی را

مکتب عشق زینبی را

 

نظرات 3 + ارسال نظر
خاک‌نهاد چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:13 ق.ظ

«سخت است جمع آوری ته مانده‌های روزی خدا»

خوب می‌دانم...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:07 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
ممنون به وبلاگم اومدی
وبلاگ زیبایی داری
بازم به من سر بزن
دلت شاد

ساده چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:27 ب.ظ http://sade.blogsky.com

محرم...
لباسای سیاه...
اگر توی این شعر منظوری دیگه هم داشته باشی بازم منم این چیزا رو برداشت میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد